۱۳۹۳ مهر ۲, چهارشنبه

پدر ژپتو جان، مایه ی ماهی شکم پر یه صلوات ئه!!

1.       تلفن چند باری زنگ می خورد تا می رود روی پیغامگیر. فکر می کنم که لابد رفته به قول خودش "دست نماز" بگیرد. به وقت تهران الآن زمان غروب های زودهنگام پائیزی است. بار دوم که تماس می گیرم گوشی را بر می دارد. از همان اول شروع می کند قربان صدقه رفتن. اسم کوچکم را با پیشوند "دکتر" صدا می کند همیشه. از همان ترم اول مدرسه پزشکی. من و خواهرم نوه های عزیز کرده ایم. چون مادرم را دیدیم که بی دلیل دوست اش دارد و شبیه او شدیم. اصلن مگر می شود به جز این؟ برای دیگر بچه هایش می شود....
از حال و احوالش می پرسم. از اینکه با واکر چطور تا می کند. شب ها باید 4-5 نوبت تا دستشویی برود با واکر. درد دارد جای اینترنال فیکساتور پلاتینی.
بهش می گم که امتحانم کمتر از یک ماه دیگر است. می گه دلت شور نزه. قول می گیره ازم که حمد بخونم و به خودم فوت کنم. می گه همیشه در حال دعا کردن من است. تشکر می کنم و می گم که خیلی احتیاج دارم به دعاهایش. با اینکه صادقانه این را می گویم اما نمی داند من آدمی که چند سال پیش می شناخته نیستم. به یک پایه های محدودی معتقدم و حالا بیشتر نمی دانم. من که نادانم به معنای واقعی کلمه، فقط می دانم که به احتمال بسیار زیادی متافیزیکی وجود دارد. نمی دانم ماهیتش چیست. هیچ دلیلی نمی بینم باقی آدم ها به آن متافیزیک که اسمش را گذاشتم خدا، معتقد باشند. اتفاقن فکر می کنم آدم ها بیشتر حق دارند بی اعتقاد باشند تا با اعتقاد. من فقط به دلایل کاملا شخصی به وجودش مظنونم.
فکر می کنم اگر خدایی هم باشد، اگر هم "دین سیستماتیک"ی آمده باشد از جانب او، جنسش از جنس آنچه است که مادربزرگم دارد. اولویت دین مادربزرگ، آنجور که او را شناختم، عافیت خواستن برای همه آدم هاست. از میان رفتن خوی وحشی گری و برتری جویی و زائل کردن حق دیگران، آدم شدن. اینکه همه شنگول باشند و کمتر غصه بخورند. اینکه تا می توانی به کسانی که مشکلی دارند، کمک کنی. مادرم وقتی بلند بلند دعا می کند، اول دعاهاش می گه اول برای همه جوون ها، بعد برای جوون های خودم. این یک فرهنگ است که نمی دانم از دین سیستماتیکی* مانند اسلام آمده یا از خوب بودن آدمها به ذات یا از ملغمه ای از هر دو.
حالا می دانم که دینی که کشور گشایی کند، آدم ها را به زور شمشیر و تجاوز به مرامی نزدیک کند، دینی که قرار باشد برایش جوی خون راه بیافتد، زن ها زجه بزنند و مردها از ترسش توی خونه ها قایم شوند، هیچ ماهیت متافیزیکی ندارد. کاملا زمینی است و فرآیندی برای ارضای غریزه قدرت. متاسفانه در کارنامه اکثر دین های سیستماتیک چنین سابقه ای به کرات به چشم می خورد.
فکر می کنم دین، مرام، مسلک یا هر فرآیند سیستماتیکی مستحق کمتر از نفرتی عمیق و بی انتها نیست، اگر که رئیس قوه قضا اش، جواز قتل آدمی را بدهد به خاطر اینکه گفته آدمی که n هزار سال قبل معلوم نیست اصلن بوده یا نبوده، از شکم ماهی بیرون نیامده، یا با نام اش یک مشت آدم که به هیچ احدالناسی پاسخگو نیستن، دختری را در انفرادی نگه دارند چون گفته که زن ها حق دارند بروند والیبال رو از نزدیک ببینن، یا شخصی که خودش را متولی دین مسلمین جهان می داند، یک زن و دو پیرمرد را به بی هیچ محاکمه ای و همونجور که یه بار پروستات اش عود کرده، در پی عود "هوسی" یا "منفعتی" یا "کینه ای"، نزدیک به 4 سال توی خانه شان محصور نگه دارد.
2.       من فکر می کنم اگر آخرتی باشد و حساب رسی ای، آدم ها فقط باید یه یک چیز جواب بدهند، اینکه چرا و چقدر به دیگر آدمها آسیب رساندند و حقوقی را از آنها گرفتند؟ فکر می کنم اگر چیزی به نام دین سیستماتیک باشد، هدفش تنها مهربان تر شدن آدم ها با یکدیگر و رواج اخلاق است. من هم اگر در ایران بودم شاید بابت این اعتقادم با حکم مستقیم فرد اول قوه قضا زندگی ام محتوم به اتمام بود.
3.       روزهای مزخرف شاخ و دم ندارند. وقتی صبح چشم نمالیده، خبر ویزا ندادن به "ح" با وجود شرایط ویژه اش و اعدام آدمی به خاطر شکم ماهی ادغام می شود با عذاب وجدان تند حرف زدن با خواهرجان و غم ناشی از خواندن نوت هایی که حکایت از این دارد که دیر زمانیست که تمام شده ای.
*"دین سیستماتیک" یا "Systematic Religion" به راحتی در این مملکت کفر قابل نقد است. حتی توسط آمریکایی های مذهبی. اعتقادات آدمها اما تا زمانی که در زندگی دیگران (من جمله کودکان، مینوریتی ها، سالمندان و ...) خللی وارد نمی کند، همواره دارای هویت بوده و با اینکه می تواند برای دیگری اصلن محترم نباشد، آزادانه اجازه بروز می یابد. در Chapel بیمارستان، جانماز هم پیدا می شود. از جلوی درش هم کسانی رد می شوند که همه این بساط را مزخرف می دانند و ابایی هم از بیانش ندارند.

۱ نظر:

  1. aziz, in dindari be sabk laiic ast. dindari azadaneh va be door az har gooneh feshari ast. man ham ba'd az 11 sal zendegi door az har feshari daghighan mesl to fekr mikonam vali che faideh ke adam haie ziadi dar donia hastand ke dindari ia bidinishan nashi az feshar haie atrafeshan ast na hagh entekhabeshan

    پاسخحذف