۱۳۹۳ فروردین ۶, چهارشنبه

پروپاگاندای سطح خستگی مملکت اسلامی مان

1.       دادگاه های آمریکا حق حضانت کودکی که هنوز به سنی نرسیده است که قانونا حق انتخاب بین والدین داشته باشد را به مادر می دهند. مادر در حالی که بی هیچ دعوای واقعی حقوقی دارای یک چنین حقی است همزمان دارای حق درخواست مستمری از پدر کودک نیز می باشد. این تنها موردی است که به پدر اجازه داده می شود که با آزمایش DNA مجاب شود که والد بیولوژیک کودک است. اگر نباشد، می تواند از پرداخت مستمری سر باز زند. در هر مورد دیگری، اگر مادر موافق نباشد، مجوز آزمایش ژنتیک تعیین والد صادر نمی شود. در بدترین سناریو دادگاه رای به جدایی می دهد اما رای به آزمایش ژنتیک نمی دهد.
2.       یکی از سالم ترین برنامه های تلویزیون همین "کلاه قرمزی" تعطیلات عید است. همین برنامه ای که دختر همسایه که حالا بزرگ تر شده و صحبت می کند به آقای مجری "ماچ" عیدی می دهد و پسرخاله رو در راستای ایجاد صمیمیت هرچه بیشتر می بوسد (در همین تلویزیونی که زمانی آقای دهنوی نشان می داد که بر اساس فرمایشات درافشانش پدر حق ندارد دخترش را از سنی به بعد ببوسد). آقای مجری در خیلی موارد ظرایف اخلاقی لزوما بدون دست مایه های مذهبی به بچه ها می آموزد. طنز و نوشته اش خوب است.
3.       اما در همین برنامه، زمانی که مردی که نماینده طبقه پایین جامعه است، همانی که عقل معاش ندارد و سنت دست و پایش را بسته و ندانم کاری های زیادی دارد، زن باردارش را مجبور می کند که بدود چون به خیال خودش با این کار بچه اش تنبل بار نخواهد آمد، آقای مجری یه کلام در نمی آید بگوید که با زنت درست رفتار کن. از زن پا به ماهت همان قدر انتظار داشته باش که از بچه دو ساله ات انتظار داری. زنی که نزدیک زایمان است از لحاظ جسمانی و روانی موجود شکننده ایست. این زن بعد از اینکه زایمان می کند، باید برود دور و نشان داده می شود که اصولن پدر و فرزند خیلی با هم حال می کنند، در حالی که خبری از مادر نیست. در خیلی از خانواده ها این "دور" لزوما یک مکان دور نیست. شاید این حس دور افتادگی پس از زایمان را خیلی از زنان فارغ از هر فرهنگی که درش رشد یافته اند حس می کنند. فلسفه وجودی چپتر "post- partum blue" در تکست بوک های مامایی هم لابد همین است.
4.       تصور کنید مادری را در روستای محمد آباد بلوچستان با بچه ای 10- 15 روزه، با همه آن اتفاقات فیزیولوژیک و سایکولوژیک بعد از زایمان، با همه تبعات اجتماعی ناشی از زندگی در چنان فضایی که لاید توان زندگی مستقل و اداره کردن مالی خودش را به او نداده است، چه برسد توان اداره کردن ترکیب خود و نوزدادش را! تصورش کنید زمانی که خبر از دست رفتن همسرش را می دهند. زمانی که او مانده است و نوزادی که قرار است عمری را بدون نان آوری با هم سر کنند.
5.       سلامی هم عرض کنیم به روح اجداد آقای مصباح و امثالشان که جان آدم های هزینه می شود بابت دکترین شان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر