۱۳۹۲ اسفند ۲۶, دوشنبه

با طحالم پذیرای سم اسبان خواهم بود

اگر چند سال پیش کسی بهم می گفت که بعدها به این فکر می کنی که وقتی سن ات از حدی گذشت، برای زنده نبودن تلاش کنی، خنده ام می گرفت. هنوز جرات خودکشی ندارم. منظورم ترسش نیست. روش ها کم رنج و بی تعب زیادند. منظورم بار روانی این کار است. جایگزینش شاید کمپینگ در ارتفاعات زیاد یا اسب سواری در سن پیری باشد. تا در فشار کم اکسیژن ریه هایم خونریزی کنند یا از اسب بیافتم و سمش طحالم را پاره کند. بی شک هیچکدامشان کم رنج نخواهد بود، به ازای مبری شدن از اتهام اینکه فلانی خودکشی کرد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر